معنی حلوای شیرازی

حل جدول

لغت نامه دهخدا

حلوای صابونی

حلوای صابونی. [ح َ ی ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) شفارج و آن نوعی است از حلوا. حلوای سفید. (یادداشت مرحوم دهخدا):
از شره گویی همی حلوای صابونی خورد
گر خمیر نان او خود جمله از صابون کنند.
انوری.
نه هر بیرون که بپسندی درونش همچنان باشد
بسا حلوای صابونی که زهرش در میان باشد.
سعدی.
و رجوع به حلوای صابونی، ذیل کلمه ٔ صابون و صابونی شود.


حلوای تر

حلوای تر. [ح َ ی ِ ت َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) حلوای تازه:
اگرحلوای تر شد نام شیرین
نخواهد شد فرود از کام شیرین.
نظامی.
خانه ها سازد پر از حلوای تر
حق بر او [زنبور عسل]آن علم را بگشود در.
مولوی.
|| کنایه از فواکه ٔ شیرین و سیراب چون سیب و ناشپاتی و مانند آن. || کنایه از لب محبوب. (آنندراج).


شیرازی

شیرازی. (اِخ) ابوعبداﷲ محمدبن خفیف شیرازی صوفی. از بزرگترین پیشوایان تصوف در فارس بود. وی علم اشارت نیک می دانست و کراماتی به او نسبت می دهند. شیرازی از راویان بود و از حمادبن مدرک و عبدالملک بن خلیدبن رواحه روایت دارد و احوال و داستانهای او سخت مشهور است. مرگ وی بسال 371 هَ. ق. بود. (از لباب الانساب).

شیرازی. (اِخ) ابوالفتح محمدبن عبداﷲ شیرازی هروی، گویند چون غذای شیراز را دوست داشت بدان نام شهرت یافت. وی مردی نیکوکار و واعظ وراوی بود و از ابواسماعیل عبداﷲبن محمدبن علی انصاری و جز وی خبر شنید و ابوسعد سمعانی از او روایت دارد. شیرازی در حدود سال 450 هَ. ق. به دنیا آمد و به سال 548 یا 549 هَ. ق. درگذشت. (از لباب الانساب).

شیرازی. (اِخ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه. سکنه ٔ آن 270 تن. آب آن ازرودخانه ٔ قره سو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

شیرازی. (اِخ) ابومحمد سعدبن صلت... کوفی شیرازی. به فارس رفت و در شیراز به قضا پرداخت. وی از راویان است و از اعمش و مطرف بن طریف روایت دارد و محمدبن عبداﷲ انصاری و ابوبکربن ابی شیبه و جز آن دو از وی روایت دارند.مرگ او به سال 242 هَ. ق. بود. (از لباب الانساب).

شیرازی. (ص نسبی) منسوب به شهر شیراز. (ناظم الاطباء). || از مردم شیراز. || لهجه ٔ مردم شیراز. (فرهنگ فارسی معین).
- مثل شیرازیها؛ با گفتاری تهی بالان و نازان. (یادداشت مؤلف).
|| قسمی انگور. (یادداشت مؤلف).

شیرازی. (اِخ) دهی است از بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان. سکنه ٔ آن 180 تن. آب آن از چشمه. صنایع دستی آنجا قالیچه و گلیم و جاجیم بافی. ساکنان از طایفه ٔ چرام. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

آشپزی

حلوای لبو

حلوای لبو یکی از انواع حلواست که با رنگ قرمز خوشرنگ و طعم خوبی که دارد برای میهمانی و مجالس بسیار مناسب است. طرز تهیه این حلوا تقریبا مشابه سایر حلواهاست و براحتی می توانید آن را در منزل تهیه کنید.

طرز تهیه: ابتدا لبو را بپزید و پوره کنید. سپس با شکر، آب و پودر هل مخلوط کنید و روی حرارت متوسط قرار دهید تا شکر آب شود. ماهیتابه را روی حرارت کم قرار دهید. آرد را دوبار الک کنید و داخل ماهیتابه بریزید. مدام هم بزنید تا بوی خامی آن گرفته شود و کمی تغییر رنگ بدهد. در این نوع حلوا نیازی نیست رنگ آرد بیش از حد تیره شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

حلوای صابونی

مشخنه


حلوای مغزی

افروشه ی بادامی افروشه ی پسته ای

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

حلوای شیرازی

583

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری